در این قسمت از ایکستراگیم به بررسی بازی Alone in the Dark 2024 نسخه ای باز سازیشده از سری کلاسیک Alone in the Dark است که توسط استودیوی Pieces Interactive توسعه یافته و توسط THQ Nordic منتشر شده است می پردازیم. این بازی قرار است در سال 2024 منتشر شود و به بازیکنان تجربهای جدید و بهروز شده از دنیای ترسناک و مرموز این سری ارائه دهد. بازی ترکیبی از حل معماها، مبارزات، و اکتشاف است. با توجه به بازسازی مدرن، انتظار میرود که مکانیکهای گیمپلی بهبود یافته و تجربهای روانتر و جذابتر ارائه شود. با توجه به بازسازی یکی از کلاسیکترین بازیهای ترسناک، انتظارات از این بازی بسیار بالاست. طرفداران سری اصلی امیدوارند که این نسخه جدید بتواند همان حس و حال نسخههای قدیمی را با کیفیتی مدرن و بهروز به بازیکنان منتقل کند:
اطلاعات بازی Alone in the Dark
ژانر: ترسناک
تاریخ انتشار:1 فروردین ۱۴۰3
پلتفرم ها: PlayStation 5, Xbox Series X and Series S, PC
ناشر بازی:THQ Nordic
شرکت سازنده:Pieces Interactive
درجه سنی بازی: 18+
نگاهی به بازی Alone in the Dark
بازی Alone In The Dark بازیکنان نقش Edward Carnby و Emily Hartwood را بر عهده دارند و به عمارت Derceto در حومه نیواورلئان میروند. این عمارت اکنون محلی برای افراد با مشکلات روانی است. Edward به عنوان کارآگاه توسط Emily استخدام میشود تا پس از دریافت نامهای مرموز از عموی Emily، به او در پیدا کردن عمویش که به طرز عجیبی ناپدید شده، کمک کند.
بازی Alone in the Dark پر از مشکلات و ضعفهای مختلف است، اما یکی از نقاط قوت نسبی آن، داستان است. روایت بازی، عناصر اصلی نسخه سال ۱۹۹۲ را اقتباس کرده و جزئیات داستانی را بهطور کامل تغییر داده است. در نسخه جدید، عمارت Derceto دیگر خانه شخصی جرمی، عموی امیلی، نیست بلکه یک آسایشگاه روانی است که جرمی هم یکی از ساکنین آن است و اخیرا ناپدید شده است. همچنین، برخلاف نسخه اصلی، اتفاقات بازی فقط در داخل این مکان رخ نمیدهند و پس از تعامل با اشیاء خاص، به مکانهای مختلفی سفر میکنید.
داستان ناپدید شدن جرمی به اندازهای جذاب است که طرفداران داستانهای مرموز و ترسناک را ترغیب به ادامه بازی کند، البته طرفداران صبور! با گذشت زمان، با شخصیتهای مختلفی در جهان بازی آشنا میشوید که هرکدام به دلایلی در آسایشگاه حضور دارند و کشف جزئیات زندگی و مشکلات آنها جذاب است. همچنین، با اینکه نسخه جدید از نظر گرافیکی چندان امروزی نیست، اما در خلق اتمسفر مناسب برای روایت داستان موفق عمل کرده است و این امر تاثیرگذاری اتفاقات غیرقابل پیشبینی را افزایش میدهد. به همین دلایل میتوان گفت که داستان بازی قابل قبول است و نسبت به سایر ویژگیهای بازی، وضعیت بهتری دارد.
اطلاعات و سرنخهایی که در طول بازی Alone in the Dark به بازیکن داده میشود، بیشتر یادآور فیلمهای درجه سه هالیوودی از اواخر دهه 90 میلادی است. نامهها و دفترچههایی که در محیط بازی پیدا میکنیم، حاوی اطلاعات مفیدی نیستند و فقط بخشی از مسئله را نشان میدهند. این رویکرد تنها زمانی قابل قبول بود که بازی در انتها با یک پیچش یا شوک بزرگ مخاطب را غافلگیر کند. وقتی یک فیلم یا بازی به سختی اطلاعات میدهد و مخاطب را تشنه نگه میدارد، انتظار میرود در پایان، مخاطب با یک شوک بزرگ مواجه شود که داستان را برایش روشن کند. اما در Alone in the Dark، این کار به بدترین شکل ممکن انجام میشود.
تیم سازنده با تقلید ناموفق از نسخههای اخیر Resident Evil، سعی کردهاند یک غولآخر نامیرا در داستان قرار دهند، اما نه تنها نتوانستهاند از الگوی خود به خوبی پیروی کنند، بلکه پیچشهای داستانی را زیر لایههای روانی پنهان کرده و تابوهای داستان به شکل غیرمنتظره و مسخرهای تغییر میکند و مخاطب را با واقعیت روبرو میکند.
اولین ویژگی قابل توجه در نسخه جدید Alone in the Dark، زاویه دوربین سوم شخص روی شانه است، شبیه به ریمیکهای اخیر Resident Evil. با وجود دو شخصیت قابل بازی، انتظار میرفت که تجربهای شبیه به Resident Evil 2 ریمیک ارائه شود، اما بازی در بازسازی این حس موفق نبوده است. برخلاف Resident Evil 2 که با وجود تفاوتهای زیاد، همچنان به نسخه کلاسیک خود وفادار مانده بود، Alone in the Dark نتوانسته است چنین موفقیتی را تکرار کند.
یکی از مشکلات بازی، کنترل نه چندان نرم شخصیتهاست. فضاهای کوچک و تاریک بازی به گونهای طراحی نشدهاند که بازیکن بتواند به راحتی با دشمنان درگیر شود و به نظر میرسد که سازندگان کمترین توجه را به بخش اکشن داشتهاند. با این حال، این بخش از بازی، کمرنگ هم نیست و به دلیل وجود هیولاهای زیاد که ترسناک نیستند و بیشتر به گلوله خوردن علاقه دارند، عملکرد چندان خوبی ندارد. در مقایسه با Resident Evil 2 یا هر بازی شوتر سوم شخص دیگر، Alone in the Dark چیز زیادی برای گفتن ندارد. طراحی اتاق به اتاق و محیطهای تاریک بازی، فضای مناسبی برای درگیری با دشمنان فراهم نمیکند و بخش اکشن بازی نیز به خوبی توسعه نیافته است.
بازی Alone in the Dark 2024 نه تنها در گرافیک فنی ضعیف عمل کرده است، بلکه موسیقی و صداگذاری آن نیز ناامیدکننده است. عنوانی که زمانی به خاطر موسیقی و قطعات به یادماندنی خود مشهور بود، اکنون در این بخش چیزی برای ارائه ندارد. صداگذاری شخصیتها ضعیف است و هماهنگی بین حرکات لب و دیالوگها (لیپسینک) به هیچ وجه مناسب نیست. دوبلهها نیز بیکیفیت بوده و انتظارات از یک بازی سال 2024 را برآورده نمیکنند. در حالی که انتظار لحظات وهمآور همراه با ملودیهای ترسناک را داشتیم، این امر نیز محقق نشده است.
بازی Alone in the Dark مجموعهای از نقاط ضعف را به بازیکن ارائه میدهد. هیچ بخشی از بازی، چه از نظر گیمپلی، چه از نظر گرافیک و چه از نظر داستان، کامل و پخته نیست. نتیجه نهایی نشان میدهد که استودیوی Pieces Interactive تمام تلاش خود را برای احیای این مجموعه کرده است، اما خروجی کار ناقص باقی مانده است. این ضعفها اگر با دقت بیشتری برطرف میشدند، شاید میتوانستیم با اثری قابل قبول و شایسته نام این فرانچایز مواجه شویم. اما اکنون باید پذیرفت که «Alone in the Dark» همچنان تحت تاثیر طلسمی همیشگی قرار دارد.
تصاویر محیط بازی Alone in the Dark
نکات مثبت و منفی بازی Alone in the Dark
از نکات مثبت بازی می توانیم به موارد زیر اشاره کنیم:
- زاویه دوربین سوم شخص: استفاده از زاویه دوربین سوم شخص روی شانه، تجربه بازی را به سبکهای مدرنتر نزدیک کرده است.
- روایت داستانی جدید: داستان بازسازی شده با پیچشهای روانشناختی میتواند برای طرفداران جذاب باشد.
- فضای تاریک و اتمسفر مناسب: با وجود گرافیک نه چندان امروزی، بازی در خلق اتمسفر ترسناک و متناسب با فضای روایت داستان موفق عمل کرده است.
- دو شخصیت قابل بازی: وجود دو شخصیت قابل بازی، یعنی Edward Carnby و Emily Hartwood، تنوع بیشتری به گیمپلی میبخشد.
- تلاش برای بازسازی کلاسیک: تلاش سازندگان برای بازسازی و احیای یکی از عناوین کلاسیک ترس و بقا قابل تقدیر است.
از نکات منفی بازی می توانیم به موارد زیر اشاره کنیم:
- گرافیک ضعیف: گرافیک فنی بازی در سطح استانداردهای سال 2024 نیست و تاثیر منفی بر تجربه کلی بازی میگذارد.
- صداگذاری نامناسب: هماهنگی ضعیف بین حرکات لب و دیالوگها (لیپسینک) و دوبلههای بیکیفیت، تجربه صوتی بازی را ناخوشایند کرده است.
- کنترل نامطلوب شخصیتها: کنترل شخصیتها نرم نیست و میتواند تجربه گیمپلی را مختل کند.
- طراحی ضعیف محیطها: طراحی محیطهای کوچک و تاریک بازی برای درگیری با دشمنان مناسب نیست و اکشن بازی نیز ضعیف عمل میکند.
- عدم استفاده از موسیقی تاثیرگذار: بازی فاقد ملودیهای ترسناک و به یادماندنی است که میتوانستند به ایجاد اتمسفر وهمآور کمک کنند.
- سرنخها و اطلاعات بیکیفیت: نامهها و دفترچههای موجود در بازی حاوی اطلاعات مفیدی نیستند و تنها بخشی از مسئله را نشان میدهند.
- تقلید ناموفق از Resident Evil: تلاش ناشیانه برای الگوبرداری از نسخههای اخیر Resident Evil، بدون پیادهسازی مناسب، باعث ضعف در بخشهای اکشن و طراحی دشمنان شده است.