در این قسمت از ایکستراگیم به نقد و بررسی بازی Metal Gear Rising: Revengeance یک بازی ویدیویی در سبک اکشن است که توسط استودیو PlatinumGames توسعه یافته و توسط شرکت Konami منتشر شده است می پردازیم. این بازی بخشی از مجموعه بازیهای Metal Gear است که توسط هیدئو کوجیما خلق شدهاند. این بازی در سال 2013 منتشر شد و برخلاف نسخههای قبلی مجموعه که بیشتر بر روی مخفیکاری تمرکز داشتند، بیشتر بر روی مبارزات سریع و هیجانانگیز با شمشیر و اکشن تمرکز دارد. داستان بازی حول محور شخصیت رایدن، یک نینجای سایبورگ، میچرخد که باید با گروههای مختلف از دشمنان و رباتها مبارزه کند.
اطلاعات بازی Metal Gear Rising: Revengeance
ژانر: اکشن
تاریخ انتشار: 30 بهمن 1391
پلتفرم ها: PlayStation 3, Xbox 360, PC, Nvidia Shield TV, Nvidia Shield Portable, Mac
ناشر بازی: Konami
شرکت سازنده: PlatinumGames, Kojima Productions
درجه سنی بازی: 18+
نگاهی به بازی Metal Gear Rising: Revengeance
داستان Metal Gear Rising: Revengeance از دنیای بزرگ مجموعه Metal Gear نشأت گرفته و در دنیایی مملو از تکنولوژیهای پیشرفته و سایبورگها جریان دارد. داستان بازی به چندین بخش تقسیم میشود که در هر بخش شاهد پیشرفت شخصیت اصلی، رایدن (Raiden)، و مقابله او با دشمنان مختلف هستیم داستان بازی در سال 2018، چهار سال پس از وقایع Metal Gear Solid 4: Guns of the Patriots آغاز میشود. رایدن، که اکنون به عنوان یک نینجای سایبورگ عمل میکند، برای سازمانی به نام Maverick Security Consulting کار میکند. این سازمان مسئولیت حفاظت از شخصیتهای سیاسی مهم را بر عهده دارد.
در ابتدای بازی، رایدن وظیفه دارد که از نخستوزیر آفریقای جنوبی محافظت کند. اما در میانه ماموریت، گروهی تروریستی به رهبری سایبورگی به نام جتاستریم سام (Jetstream Sam) به کاروان حمله میکنند. رایدن تلاش میکند تا نخستوزیر را نجات دهد، اما در نهایت شکست میخورد و سام در نبردی با او، دست او را قطع میکند و نخستوزیر را به قتل میرساند. رایدن که به شدت آسیب دیده، مجبور میشود به Maverick بازگردد تا با بدن جدیدی که به او داده میشود، آماده نبرد شود.
پس از بازسازی بدن رایدن، او به دنبال انتقام از گروه Desperado Enforcement که در پشت حمله قرار داشتند، میرود. اولین ماموریت او در کشور آبخازیا (Abkhazia) است که باید یک جنگ داخلی را که توسط Desperado ایجاد شده، متوقف کند. او در این ماموریت با سایبورگی به نام مسترال (Mistral) مواجه میشود و در نهایت او را شکست میدهد. پس از این ماموریت، رایدن متوجه میشود که Desperado در حال انجام تحقیقات غیرقانونی بر روی مغز کودکان و تبدیل آنها به سربازان سایبورگ است. این اطلاعات، انگیزه بیشتری به رایدن برای ادامه مبارزه با این سازمان میدهد.
در بخش بعدی داستان، رایدن به مکزیک میرود تا اطلاعات بیشتری درباره Desperado به دست آورد. در اینجا او با سایبورگی به نام مونسون (Monsoon) روبرو میشود که توانایی جدا کردن اعضای بدن خود را دارد. پس از نبردی سخت، رایدن موفق به شکست مونسون میشود و به مقر اصلی Desperado نزدیکتر میشود. رایدن متوجه میشود که Desperado به همراه شرکت World Marshal Inc. در حال برنامهریزی برای ایجاد یک جنگ بزرگ هستند تا بتوانند از این طریق سود بیشتری کسب کنند. او در مقر World Marshal در دنور (Denver) به نبرد با نیروهای دشمن میپردازد و با شخصیت دیگری به نام ساندور آرماسترانگ (Senator Armstrong) مواجه میشود که نقش مهمی در این توطئه دارد.
در نهایت، رایدن با جتاستریم سام که در ابتدای بازی با او مبارزه کرده بود، روبرو میشود. نبردی شدید بین این دو رخ میدهد و رایدن موفق به شکست سام میشود. اما قبل از مرگ، سام به رایدن میگوید که انگیزه او برای مبارزه، فراتر از انتقام شخصی بوده و به فساد و جنگهای پشت پردهای که دنیا را فراگرفته اشاره میکند. پس از این نبرد، رایدن به سوی نبرد نهایی خود با سناتور آرماسترانگ میرود. آرماسترانگ یک سیاستمدار فاسد است که با استفاده از نانومشینها بدن خود را به شدت تقویت کرده است. او قصد دارد که آمریکا را به یک حکومت نظامی تبدیل کند و از طریق جنگ، اقتصاد کشور را تقویت کند. پس از یک نبرد سخت، رایدن موفق به شکست آرماسترانگ میشود و برنامههای او را متوقف میکند.
Metal Gear Rising: Revengeance از نظر گیمپلی یک تجربه متفاوت در مجموعه Metal Gear ارائه میدهد. برخلاف دیگر بازیهای این سری که بیشتر بر روی مخفیکاری و تاکتیکهای نظامی تمرکز دارند، این بازی به طور کامل وارد ژانر هک اند اسلش میشود و بر مبارزات سریع، ضربات دقیق با شمشیر و اکشن بیوقفه تمرکز دارد. برجستهترین ویژگی گیمپلی، سیستم مبارزات با شمشیر است که به بازیکنان امکان میدهد با دقت زیاد به برش زدن و حمله به دشمنان بپردازند. این مکانیک که به نام Blade Mode شناخته میشود، به بازیکنان اجازه میدهد تا در لحظات کلیدی، زمان را کند کرده و قطعاتی از بدن دشمنان را با شمشیر خود ببرند. این سیستم یک نوآوری بزرگ در بازیهای هک اند اسلش است و حس خاصی از کنترل و دقت را به بازیکن میدهد.
دفاع کردن و دفع حملات دشمنان یکی دیگر از عناصر کلیدی گیمپلی است. بر خلاف بازیهای دیگر که بیشتر به استفاده از دکمه دفاع تکیه دارند، در این بازی بازیکن باید به موقع با شمشیر خود حملات دشمن را دفع کند که نیاز به زمانبندی دقیق دارد. این مکانیک به مبارزات سرعت و تاکتیکهای منحصر به فردی اضافه میکند. برخلاف بسیاری از بازیهای همسبک، مبارزات در Metal Gear Rising: Revengeance با سرعت بسیار بالایی جریان دارند. رایدن به عنوان یک سایبورگ میتواند به سرعت حرکت کند، از دیوارها بالا برود و به صورت داینامیک به دشمنان حمله کند. این سرعت و اکشن پیوسته از ویژگیهای اصلی بازی است که آن را به تجربهای هیجانانگیز و متفاوت تبدیل میکند.
یکی دیگر از نقاط قوت بازی، موسیقی متن آن است. آهنگهای پرانرژی که در پسزمینه مبارزات پخش میشوند، به شدت با گیمپلی هماهنگ هستند و احساس حماسی و آدرنالینی را به بازیکن منتقل میکنند. Metal Gear Rising: Revengeance در ژانر هک اند اسلش با بازیهای بزرگی همچون Devil May Cry و Bayonetta مقایسه میشود. هر یک از این بازیها ویژگیهای منحصر به فرد خود را دارند و توانستهاند طرفداران زیادی را جذب کنند. Devil May Cry بیشتر بر انجام کمبوهای طولانی و خلاقانه تمرکز دارد. شخصیت دانته میتواند با ترکیب سلاحهای مختلف و استفاده از کمبوهای پیچیده، به دشمنان حمله کند. در مقابل، Metal Gear Rising بیشتر بر روی سرعت و دقت در مبارزات تمرکز دارد.
بازی Bayonetta نیز توسط استودیوی PlatinumGames ساخته شده و دارای اکشن سریع و متمرکز بر استفاده از سلاحها و قدرتهای جادویی است. در حالی که Bayonetta بیشتر بر روی حرکات نمایشی و جادویی تمرکز دارد، Metal Gear Rising با شمشیر و فناوری سایبورگها بازی میشود. Bayonetta دارای حرکات آکروباتیک و پیچیدهتری نسبت به Metal Gear Rising است، اما هر دو بازی تجربهای سریع و هیجانانگیز ارائه میدهند. یکی از پیامهای اصلی بازی، تقابل بین انسانیت و فناوری است. شخصیت اصلی، رایدن، یک سایبورگ است که بیشتر بدنش از فناوری ساخته شده است. او به عنوان کسی که از مرز بین انسان و ماشین عبور کرده، با سوالات پیچیدهای در مورد هویت و انسانیت خود مواجه است. بازی این موضوع را به چالش میکشد که آیا انسانیت تنها به جسم انسانی وابسته است یا جنبههای دیگری همچون روح، اخلاق و اراده نیز در آن نقش دارند.
Metal Gear Rising به بررسی موضوع جنگ و استفاده از تکنولوژی برای استثمار انسانها میپردازد. شرکتها و سازمانهای قدرتمند مانند Desperado و World Marshal از جنگ و خشونت برای کسب قدرت و پول استفاده میکنند. آنها نه تنها از سربازان سایبورگ استفاده میکنند، بلکه مغز کودکان را میدزدند و آنها را به ماشینهای جنگی تبدیل میکنند. این نشاندهنده بهرهبرداری از انسانها به عنوان ابزار جنگی و بهرهبرداری از فناوری به منظور افزایش سود است. شخصیت سناتور آرماسترانگ نمایانگر سیاستمداران فاسدی است که به دنبال قدرت مطلق هستند و برای دستیابی به اهداف خود از هیچ چیز دریغ نمیکنند. او معتقد است که تنها با ایجاد هرج و مرج و جنگ میتوان کشور را بهبود داد و از فناوری برای پیشبرد اهداف خود بهره میبرد. پیام بازی در این بخش، انتقاد از سیاستمدارانی است که به جای خدمت به مردم، از جنگ و خشونت به عنوان ابزاری برای رسیدن به قدرت استفاده میکنند.
رایدن به عنوان یک سرباز سایبورگ که برای رسیدن به عدالت مبارزه میکند، با سوالات اخلاقی زیادی مواجه است. آیا او تنها به عنوان یک ابزار برای دیگران عمل میکند یا خودش حق انتخاب دارد؟ این بازی به بررسی مفاهیم عدالت، اخلاق و قدرت اراده میپردازد و بازیکنان را به فکر کردن در مورد درست و غلط و تاثیر تصمیمات فردی در جنگها دعوت میکند. بازی به خطرات ناشی از پیشرفت سریع فناوری اشاره میکند. در دنیای Metal Gear Rising، فناوری سایبورگ و نانومشینها به سطوح بسیار پیشرفتهای رسیدهاند که انسانها را به موجودات نیمهماشینی تبدیل کرده است. اگرچه این فناوریها قدرت و تواناییهای جدیدی به انسانها میدهند، اما در عین حال سوالاتی در مورد کنترل این فناوریها، اخلاق استفاده از آنها و پیامدهای بلندمدت آنها مطرح میکنند.
یکی دیگر از پیامهای بازی، مفهوم اراده آزاد و توانایی تعیین سرنوشت است. رایدن با این چالش مواجه است که آیا او به عنوان یک سایبورگ تنها یک ابزار در دست دیگران است یا اینکه میتواند سرنوشت خود را تعیین کند. بازی به بررسی این سوال میپردازد که آیا انسانها با وجود تمام محدودیتهایشان، میتوانند اراده آزاد داشته باشند و مسیر زندگی خود را انتخاب کنند. بازی با توجه به اینکه مملو از مبارزات و خشونت است، این سوال را مطرح میکند که خشونت تا چه حد میتواند توجیهپذیر باشد. آیا استفاده از قدرت تنها برای دفاع از خود و عدالت مشروع است یا میتواند به ابزاری برای دستیابی به اهداف ناپسند تبدیل شود؟ شخصیتهایی مانند آرماسترانگ و سام نشان میدهند که چگونه دیدگاههای متفاوت نسبت به استفاده از قدرت میتواند منجر به فساد یا تحقق عدالت شود.
آهنگساز اصلی بازی Metal Gear Rising: Revengeance، جیمی کریستوفرنسون (Jamie Christopherson) است. او یک آهنگساز آمریکایی است که در زمینه ساخت موسیقی فیلمها، تلویزیون و بازیهای ویدیویی فعالیت میکند. موسیقی متن این بازی نقش بسیار مهمی در ایجاد فضای هیجانانگیز و پرتنش آن دارد و توسط بازیکنان و منتقدان به طور گستردهای مورد تحسین قرار گرفته است. موسیقی متن Metal Gear Rising: Revengeance ترکیبی از سبکهای متال، الکترونیک و ارکسترال است که با فضای اکشن و سایبورگی بازی کاملاً هماهنگ است. یکی از ویژگیهای برجسته موسیقی بازی، حضور آهنگهای حماسی و پرانرژی است که در لحظات کلیدی، از جمله نبردهای باسفایت، به اوج خود میرسند. هر باس در بازی دارای آهنگ مخصوص به خود است که به طور دینامیک و بر اساس پیشرفت مبارزه تغییر میکند، این امر باعث میشود تا تجربه مبارزه با باسها هیجانانگیزتر و جذابتر شود.
تصاویر محیط بازی Metal Gear Rising: Revengeance
نکات مثبت و منفی بازی Metal Gear Rising: Revengeance
از نکات مثبت بازی می توانیم به موارد زیر اشاره کنیم:
- مبارزات سریع و هیجانانگیز: مبارزات بازی بسیار سریع، پویا و روان هستند. سیستم مبارزه با شمشیر و Blade Mode که به بازیکن اجازه میدهد قسمتهای مختلف دشمنان را با دقت برش دهد، یکی از ویژگیهای منحصر به فرد و جذاب بازی است. این سیستم احساس قدرت و تسلط زیادی به بازیکنان میدهد و مبارزات را بسیار لذتبخش میکند.
- موسیقی متن حماسی: موسیقی متن بازی که توسط جیمی کریستوفرنسون ساخته شده است، کاملاً با فضای اکشن و پرانرژی بازی همخوانی دارد. آهنگهای حماسی و پرانرژی که در طول مبارزات باسفایت پخش میشوند، هیجان بازی را چند برابر میکنند و تجربه کلی بازی را بهبود میبخشند.
- طراحی باسفایتهای جذاب: باسفایتها در بازی از جذابترین بخشها هستند. هر باس دارای طراحی منحصربهفرد و چالشهای خاص خود است که نیاز به استراتژی و مهارت بالایی دارند. مبارزات با باسها به لطف موسیقی متن و طراحی خلاقانه، به یادماندنی و مهیج هستند.
- داستان جذاب: داستان بازی، اگرچه به اندازه دیگر عناوین سری Metal Gear پیچیده نیست، اما همچنان دارای موضوعات جالبی مانند انسانیت، فناوری، جنگ و فساد است. شخصیتهای مختلف بازی نیز با پسزمینههای داستانی عمیق و دیالوگهای جذاب، به جذابیت داستان میافزایند.
- گرافیک و انیمیشنهای عالی: بازی با گرافیک خوب و انیمیشنهای نرم و روان همراه است. جلوههای بصری حملات و برشهای دقیق در Blade Mode بهویژه بسیار چشمنواز هستند و احساس بسیار خوبی را به بازیکن منتقل میکنند.
از نکات منفی بازی می توانیم به موارد زیر اشاره کنیم:
- مدت زمان کوتاه بازی: یکی از نقدهای اصلی به Metal Gear Rising: Revengeance، کوتاه بودن بازی است. بخش داستانی بازی میتواند در حدود 6 تا 8 ساعت به پایان برسد که برای یک بازی با این سطح از جذابیت، زمان کوتاهی است. البته حالتهای اضافی و درجههای سختی مختلف میتوانند ارزش تکرار بازی را افزایش دهند، اما همچنان مدت زمان اصلی داستان کوتاه است.
- مشکلات در سیستم دوربین: دوربین بازی گاهی در طول مبارزات سریع مشکلساز میشود. به خصوص در مبارزات نزدیک و محیطهای شلوغ، ممکن است دوربین به درستی تنظیم نشود و کنترل شخصیت دشوار شود. این موضوع میتواند باعث شود که بازیکن نتواند به درستی موقعیت خود و دشمنان را مدیریت کند.
- داستان نسبتاً سادهتر نسبت به دیگر عناوین سری Metal Gear: در مقایسه با دیگر بازیهای مجموعه Metal Gear، داستان Revengeance نسبتاً سادهتر و کمتر پیچیده است. این موضوع ممکن است برای طرفداران قدیمی سری که به داستانهای پیچیده و فلسفی علاقهمندند، کمی ناامیدکننده باشد.
- کمبود عناصر مخفیکاری: برخلاف دیگر بازیهای مجموعه Metal Gear که بر روی مخفیکاری تمرکز دارند، این بازی تقریباً تماماً بر روی اکشن و مبارزات سریع تمرکز دارد. این تغییر ممکن است برای برخی از طرفداران قدیمی که به مخفیکاری علاقه داشتند، ناامیدکننده باشد. اگرچه برخی مراحل به بازیکن اجازه میدهند که مخفیانه پیش برود، اما تمرکز اصلی بازی همچنان بر روی مبارزات اکشن است.
- محدودیت در ارتقاء شخصیت: سیستم ارتقاء در بازی نسبتاً ساده است و به بازیکن امکان انتخابهای محدودی را میدهد. این موضوع ممکن است برای بازیکنانی که به سیستمهای پیشرفتهتر ارتقاء علاقهمندند، ناکافی به نظر برسد.
گیم پلی بازی Metal Gear Rising: Revengeance