در این مقاله از ایکستراگیم سعی بر تعریف داستان بازی Quantum Break یک بازی ویدیویی در سبک شوتر سوم شخص و اکشن ماجراجویی است که توسط استودیوی Remedy Entertainment توسعه یافته و توسط شرکت Microsoft Studios در سال ۲۰۱۶ برای پلتفرم های Xbox One و Microsoft Windows منتشر شد داریم. داستان بازی حول محور یک تجربه علمی خیالی در زمینه ی زمان سفری و قدرت های فوق طبیعی میچرخد:
داستان Quantum Break در شهر خیالی «ریورپورت» آمریکا جریان دارد، جایی که «پلسرین» به عنوان رئیس شرکت «مونارِک» توانسته با همکاری دانشمندانی مانند «ویلیام جویس» و «التون میر»، ساخت ماشین زمان را تکمیل کند و به یکی از رویاهای بشری واقعیت بخشد. ویلیام جویس و التون میر، دو نفر از فیزیکدانان مشهوری بودند که موفق به اثبات فرضیه انرژی «کرونان» شدند و سپس این فرضیه را با استفاده از فرمول «جویسمیر» به ثبت رساندند.
این فرضیه به همراه فرمول، روند ساخت ماشین زمان را سادهتر کرده بود، اما به دلیل مشکلات مختلف، تحقیقات این دو دانشمند در اختیار شرکت مونارِک و پلسرین قرار گرفته بود. با وجود مخالفتهای ویلیام جویس، پلسرین موفق میشود ماشین زمان را ساخته و تحقق بخشد. زمانی که در تاریخ ۱۸ اکتبر، در زمان آزمایش مرحله اول ماشین زمان، به شهر ریورپورت میآید، جکجویس، دوست قدیمی ویلیامجویس، به درخواست پلسرین به شهر بازمیگردد تا در پروژهای مرتبط با “تغییر زندگی” به او کمک کند.
او با استفاده از تاکسی «نیکمارسترز» به ورودی دانشگاه ریورپورت میرسد و برای ملاقات با سرین، به سمت مرکز تحقیقات فیزیکی حرکت میکند. در طول این مسیر، با گروههایی که به آزمایشهای سرین و مونارِک مخالفت دارند، مواجه میشود، اما با تلاش برای کمک به دوستش، موفق به دستیابی به سرین در مرکز تحقیقاتی میشود. پس از استقبال گرم، سرین و جک به سمت آزمایشگاه حرکت میکنند.
سرین شروع به توضیح نظریههای خود میکند، اما زمانی که به آزمایشگاه میرسند، جک متوجه میشود که سرین و گروهش موفق به ساخت یک ماشین زمان شدهاند که با استفاده از انرژی کرونان عمل میکند. سرین اعلام میکند که قصد دارد با کمک جک در این زمینه آزمایشاتی انجام دهد و با فعال کردن ماشین، به ویلیام ثابت کند که اشتباه میکرده است. این اتفاق به دلیل خطاهای محاسباتی رخ داده بود که نتیجه آن انصراف پشتیبانهای مالی پروژه ماشین زمان بود. جک به سرین کمک میکند و پس از وارد شدن سرین به ماشین، جک دستگاه را فعال میکند تا اولین مرحله آزمایش واقعی ماشین زمان شروع شود. در همین زمان که ماشین زمان شروع به کار کرده بود، ویلیام خودش را به محل رسانده و در حالی که از دیدن برادرش شوکه بود، او را تهدید میکند که فعالیت دستگاه را به دلیل اتفاقات فراطبیعی مرتبط با زمان متوقف کند، چون ممکن است شروع این آزمایش منجر به اتفاقات فراطبیعی در چرخه زمان شود. اما ماشین به زودی دچار یک شرایط ناپایدار شده و پرتوهای انرژی کرونان به سرین و جک برخورد میکند.
در حین این حادثه، ویلیام همچنین به سمت دیگر آزمایشگاه پرتاب میشود. جک به سمت ویلیام میرود و او را به هوش میآورد، در حالی که این دو متوجه ورود نیروهای شرکت مونارِک به آزمایشگاه و شروع تیراندازی میشوند. پس از فرار از طریق زیرزمین آزمایشگاه و ادامه مسیر، ویلیام درباره شکسته شدن زمان در جریان این آزمایش حرف میزند و اینکه تنها راه برطرف کردن این مشکل، پیدا کردن قطعهای به نام «اقدام متقابل» است که او خودش برای بروز چنین شرایطی ساخته بود اما مدتی است که قطعه مفقود شده است.
در ادامه، نیروهای مونارِک هسته اصلی ماشین زمان را از آزمایشگاه خارج میکنند. جک و ویلیام دوباره به سرین میروند که حالا پیرتر شده و ادعا میکند که «پایان زمان» را دیده است. در این نقطه، ویلیام پیشنهاد میدهد که با همکاری میتوانند شکستگی ایجاد شده در زمان را برطرف کنند، اما سرین این ایده را رد میکند و اعلام میکند که زمان غیرقابل تغییر است. او در ادامه، بمب نصب شده در ساختمان را منفجر کرده و باعث ریزش آوار روی ویلیام میشود. جک همچنین بیهوش میشود و توسط نیروهای مونارِک دستگیر می شود.
در زمانی که مشکلات فراطبیعی زمان را به تعویق میاندازند، جویس با توجه به توقف “بثوایلدر” در زمان، موفق میشود از دست نیروهای مونارِک فرار کند. سپس، بسته به انتخاب بازیکن، میتواند نیکماسترز (راننده تاکسی) یا امیفرو (رهبر معترضین مونارک) را نجات دهد و با هم همراه شود. این اتفاق نشان میدهد که “بثوایلدر” در واقع یک مأمور دوجانبه در مونارِک بوده و در واقع دوست ویلیام است.
با توجه به ردیفی که بث به جویس داد، او به سمت یک مجموعه استخر به نام بردبری رفت، جایی که متوجه شد برادرش نیز یک ماشین زمان و یک دستگاه اقداممتقابل ساخته است. این دستگاه، که به نوعی یک تعدیلکننده میدانی انرژی کرونان محسوب میشود، قادر به عادیسازی انرژی کرونان در محیط و تنظیم زمان است، اما این قطعه در اینجا یافت نمی شود. در این موقعیت، مشخص شد که ماشین زمان ویلیام نیز فعال نمیشود. در این حالت، وایلدر به جویس اطلاع داد که تنها کسی که میتواند به آنها کمک کند، سوفی آمارال، رئیس بخش تحقیقات انرژی کرونان در شرکت مونارِک، است. جویس تصمیم میگیرد به ساحل ریورپورت بروید که مونارِک در آنجا یک جشن برگزار کرده بود و دکتر آمارال نیز در آن مراسم حضور داشته است. با کمک وایلدر، وارد ساختمان مونارِک شده و از اسارت خارج شده و در جستجوی دکتر آمارال ادامه میدهد.
جویس متوجه میشود که سرین به طور اتفاقی به آینده رفته و پایان زمان را دیده است، زمانی که شکستگی در زمان فراگیر شده و همهچیز در “ناحیه صفر” متوقف میشود. برای بازگشت به زمان، تنها راه حل، استفاده از ماشین زمان ویلیام در سال ۱۹۹۹ بود. پس از فرار از اسارت و با ربودن دکتر آمارال، جویس و وایلدر به سمت ماشین زمان حرکت میکنند. در ادامه، مشخص میشود که سرین به خاطر اثرات جانبی انرژی کرونان در خطر مرگ قرار دارد و دچار بیماری روانگسیختگی به نام “پارانویا” شده است. او به دلیل اینکه از خیانت یکی از دوستانش (دکتر آمارال یا مارتینهَچ) اطمینان ندارد، با کمک دوربینهای مداربسته، وایلدر را که در لباس مونارک بود، شناسایی میکند و او را به عنوان فردی که در پایان زمان حضور داشته است و حتی تا نزدیکی به کشتن سرین اقدام کرده است، میشناسد.
پس از اخاذی آمارال و انتقال او به محلی به نام “بردبری”، جک و وایلدر او را مجبور به همکاری و تعمیر ماشین زمان کردند. با مطالعه اسناد ویلیام که نشان میداد CFR در سال ۲۰۱۰ گم شده بود، آنها تصمیم گرفتند به همان سال سفر کنند. وقتی که وایلدر وارد ماشین شد، آمارال یک خرابکاری در سیستم ایجاد کرد و هشداری به مونارک ارسال کرد. جک، بسیار عصبانی شده، آمارال را به سمت نیک فرستاد و خودش با ماشین زمان به سال ۲۰۱۰ سفر کرد. در این دوره زمانی، جویس توانست وایلدر را پیدا کند که حالا بزرگتر و ناامیدتر از گذشته بود.
او شرح داد که آمارال او را به آینده فرستاد، جایی که در رویداد پایان زمان با سرین جوان ملاقات کرد و در پایان موفق نشد سرین را به قتل برساند. او بعد از آن سرین را تعقیب و به دنبال او به سال ۱۹۹۹ برگشت، جایی که نخستین بار ماشین زمان فعال شده بود. در آن زمان، موفق شد جلوی کشته شدن ویلیام توسط سرین را بگیرد. او به ویلیام اهمیت ساخت قطعه CFR را توضیح داد و اینطوری ویلیام مشغول ساخت این دستگاه شد. وایلدر ۱۱ سال منتظر سال ۲۰۱۰ ماند تا زمانی که جویس از سال ۲۰۱۶ وارد این دوره زمانی شد. این دو به سمت کارگاه “ویل” رفته و در نهایت موفق به پیدا کردن CFR شدند. با نزدیک شدن نیروهای مونارک به کارگاه، جک از کارگاه خارج شد تا با آنها مقابله کند اما در همین حال، سرین موفق شد به کارگاه نفوذ کرده و وایلدر را به دام انداخته و پس از ورود مجدد جک به کارگاه، با توجه به رد کردن وایلدر از پیشنهاد همکاری با سرین، او را شلیک کرد و در نهایت باعث فعال شدن قطعه CFR شد.
جک با کمک چارلی وینکات یا به عبارتی دوستش فیونا میلر، به مقر شرکت مونارِک حمله میکند و با از بین بردن نیروهای امنیتی، به سمت آزمایشگاه سرین حرکت میکند. هدف او رسیدن به آزمایشگاه سرین است زیرا او میداند CFR را که در سال ۲۰۱۰ ربوده شده بود، کسی در اختیار دارد. پس از ورود به آزمایشگاه، جویس ممکن است با جسد چارلی روبرو شود یا با لیام بورک که قصد متوقف کردن او را دارد، مواجه شود.
سپس جویس با CFR از آزمایشگاه خارج میشود. CFR قدرت خود را در آزمایشگاه به کار گرفته بود تا پروتکل قایق نجات را اجرا کند، یعنی یک پناهگاه برای دانشمندان و اشخاص مهم که از شکستگی زمان جان سالم به در میبرند. سپس جویس با CFR به سمت ماشین زمان سرین میرود تا از آن استفاده کند.
جویس تصمیم میگیرد به شب کشته شدن ویلیام یعنی ۱۸ اکتبر ۲۰۱۶ برود و برادرش را نجات دهد. او تنها کسی بود که میتوانست با CFR از تعدیل انرژی کرونان و درست کردن جریان زمان استفاده کند. در بازگشت به زمان آغازین یعنی دانشگاه در ۱۸ اکتبر ۲۰۱۶، جویس به سرعت خود را به دانشگاه و سپس آزمایشگاه میر میرساند و ویلیام را از دست نیروهای مونارِک نجات میدهد.
ویلیام توضیح میدهد که حتی با وجود CFR، اصلاح جریان شکستگی در زمان به راحتی انجام نمیشود، زیرا این کار میتواند رویدادهای متصل به آینده را پاک کند و خطر پارادوکسهای زمانی ایجاد کند. در این حین، وایلدر و دیگر نیروهای مونارِک را منجمد کرده و در خط زمانی دستگیری خودشان را مشاهده میکنند. جک سعی میکند وایلدر را وارد خط زمانی خودش کند، اما این تصمیم را تردید میکند و در نهایت از آن منصرف میشود.
سپس جک و ویل خود را به ساختمان بردبری میرسانند و با ماشین زمان به جلو میروند، جایی که پس از خروج، سرین و نیروهای مونارِک منتظر آنها هستند. سرین قصد دارد CFR را اولویت اول بازیابد یا در غیر این صورت آن را منهدم کند. در پایان، مبارزه مرگبار این دو دارنده قدرتهای زمانی به کشته شدن سرین توسط جک جویس منجر میشود. پس از این واقعه، ویلیام CFR را به ماشین زمان خود متصل کرده و با کمک جک آن را فعال میکند.
در همین زمان، انرژی کرونان در فضا منفجر شده و جریان زمان تثبیت میشود. این انفجار باعث تبخیر سرین در زمان میشود و ویل اعلام میکند که احتمالاً شکستگی در زمان به شکل کامل درست نشده است. جک نیز علائم سندرم کرونان را تجربه میکند، زمانی که در یک چشمانداز از خودش در دوره “پایان زمان” قرار میگیرد. یک ماه بعد از این حوادث، جک جویس با فرمانده نیروهای امنیتی مونارِک یعنی کلاریساوگاوا درباره وقایع ۹ و ۱۰ اکتبر مصاحبه و گزارش میدهد.
در پایان مصاحبه مشخص میشود که در خط زمانی نجات ویلیام، او قصد داشت وایلدر را وارد خط زمانی نجات ویلیام کند، اما با توجه به تداخل با خط زمانی دستگیریاش توسط مونارِک، از این کار منصرف میشود. به جای آن، او به وایلدر منجمد در خط زمانی نجات خودش اعلام میکند که برای نجات او نیز بازگردانده خواهد شد. سپس پس از خاتمه مصاحبه و خروج از دفتر کلاریس، جک با مارتینهَچ صحبت میکند. هَچ پیشنهاد موقعیت شغلی در مونارِک را به او میدهد، اما در اینجا جویس شاهد دو گزینه متفاوت برای قبول یا رد پیشنهاد هَچ است.