در این قسمت از ایکستراگیم به نقد و بررسی بازی Twelve Minutes | دوازده دقیقه یک بازی ماجرایی و جنایی است که توسط لوئیس آنتونیو طراحی و توسعه داده شده و توسط Annapurna Interactive منتشر شده است می پردازیم. این بازی در تاریخ ۱۹ اوت ۲۰۲۱ منتشر شد و برای پلتفرمهای مختلفی از جمله PC، Xbox، و PlayStation در دسترس است. در این بازی، بازیکن در نقش مردی بازی میکند که در یک چرخه زمانی ۱۲ دقیقهای گرفتار شده است. داستان بازی از جایی آغاز میشود که مرد به خانه میآید و شبی رمانتیک را با همسرش سپری میکند، اما به زودی یک افسر پلیس به در خانه میآید و حوادث ناخوشایندی رخ میدهد که منجر به مرگ مرد یا همسرش میشود. بازیکن باید با استفاده از اطلاعات و شواهد به دست آمده از چرخههای قبلی، راهی برای شکستن این چرخه زمانی و نجات خود و همسرش پیدا کند.
اطلاعات بازی Twelve Minutes | دوازده دقیقه
ژانر: جنایی، رازآلود
تاریخ انتشار: 28 مرداد ۱400
پلتفرم ها: PC, Xbox One, Xbox Series X/S, Nintendo Switch, PlayStation 4, PlayStation 5, iOS, Android
ناشر بازی: Annapurna Interactive
شرکت سازنده: Luis Antonio
درجه سنی بازی: 18+
نگاهی به بازی Twelve Minutes | دوازده دقیقه
داستان بازی با مردی بدون نام (با صداپیشگی جیمز مکآووی) آغاز میشود که به آپارتمان کوچک خود بازمیگردد. او با همسرش (با صداپیشگی دیزی ریدلی) شب رمانتیکی را شروع میکند. اما ناگهان یک پلیس (با صداپیشگی ویلم دافو) به درب میزند و ادعا میکند که همسر مرد، پدرش را به قتل رسانده و به دنبال یک ساعت جیبی دزدیده شده است. وقایع ناخوشایندی رخ میدهد که منجر به مرگ یکی از شخصیتها میشود و سپس چرخه زمانی از نو شروع میشود.
بازیکن متوجه میشود که در چرخه زمانی ۱۲ دقیقهای گیر افتاده و باید از اطلاعات به دست آمده در هر چرخه استفاده کند تا راهی برای حل معماها و نجات خود و همسرش پیدا کند. بازیکن با تکرار وقایع و امتحان کردن راههای مختلف، سرنخهای جدیدی به دست میآورد. در طی این چرخههای زمانی، بازیکن متوجه میشود که همسرش واقعاً پدرش را به قتل نرسانده و این یک اتهام نادرست است. او همچنین متوجه میشود که پلیس به دنبال یک ساعت جیبی است که به نظر میرسد متعلق به پدر همسرش بوده است.
در یکی از چرخهها، بازیکن متوجه میشود که شخصیت مرد، نیمهخواهر همسرش است و رابطهای نامشروع بین آنها وجود داشته است. این حقیقت تکاندهنده باعث میشود که بازیکن بیشتر به دنبال کشف گذشته و ارتباطات پنهان بگردد. در نهایت، بازیکن متوجه میشود که تمام این وقایع نتیجه تلاش ناخودآگاه او برای کنار آمدن با حقیقتهای تلخ گذشته است. در یک لحظه او با خودش روبرو میشود و تصمیم میگیرد که یا همه چیز را فراموش کند و زندگی جدیدی را شروع کند یا با حقیقتها روبرو شود و چرخه زمانی را بشکند.
داستان بازی “Twelve Minutes” با شروعی جذاب و گسترش تدریجی پیش میرود. بازیکن در هر بار شروع مجدد، باید با جستجوی محیط خانه و گفتگو با همسر شخصیت اصلی، اطلاعات جدیدی بهدست آورد و از دیالوگهای جدید در چرخههای بعدی استفاده کند تا رازهای داستان را کشف کند. روایت بازی بینهایت قابل احترام است و با انتخابهای بازیکن، جزئیات شخصیتها و گذشته آنها بهتدریج آشکار میشود. انتخاب صداپیشگان مناسب نیز به تاثیرگذاری دیالوگها افزوده است. با این حال، مشکل بزرگی در پایانبندی بازی وجود دارد. اگرچه بازی تا لحظات پایانی بهخوبی پیش میرود و با پیچشهای داستانی غافلگیرکنندهای همراه است، اما در نهایت، پایان واقعی آن سطحی و ناامیدکننده است. این موضوع مانع از تبدیل شدن “Twelve Minutes” به یک اثر بینقص میشود.
بازی “Twelve Minutes” بر اساس مفهوم آزمون و خطا ساخته شده و بازیکن باید با تکرار لوپ زمانی ۱۲ دقیقهای، اطلاعات جدیدی کسب کند و وقایع مختلف را رقم بزند. تعلیق فوقالعاده داستان بازی از همان ابتدا بازیکن را درگیر میکند و او را به جستجوی پاسخها و خلق سناریوهای جدید وادار میکند. آزادی عمل گسترده در استفاده از زمان و تعامل با محیط و شخصیتها، جذابیت بازی را افزایش میدهد. نقاط ضعف بازی شامل نبود برخی دیالوگهای منطقی در مکالمات، محدودیت در اجرای برخی فعالیتها و تصمیمات، و کمبود وسایل و آیتمهای داخل خانه است. این محدودیتها میتوانند تجربه بازی را کمی ناقص کنند، اما همچنان بازی با تعلیق و آزادی عمل خود تجربهای لذتبخش ارائه میدهد.
بازی با آزادی عمل زیاد و خلاقیت در تصمیمگیری، تجربهای جذاب ارائه میدهد. بازیکن میتواند از روشهای مختلفی برای رسیدن به نتایج دلخواه استفاده کند. وقایع بازی در یک آپارتمان کوچک جریان دارند که با وجود محدودیت فضا، داستان و گیمپلی جذابی را ارائه میدهد. تغییرات نورپردازی و افکتها به تقویت احساسات بازی کمک میکنند. در بخشهای پایانی بازی، آزادی عمل و خلاقیت بازیکن کمتر میشود و به راه حلهای ثابت و از پیش تعیینشده محدود میشود که این مسئله بازی را تکراری و خستهکننده میکند.
بازی “Twelve Minutes” توسط لوئیس آنتونیو (Luis Antonio) طراحی و توسعه داده شده است. او نویسنده و کارگردان بازی نیز میباشد. لوئیس آنتونیو پیش از این در صنعت بازیهای ویدئویی تجربه داشته و بر روی پروژههای مختلفی کار کرده است. او پیش از شروع به کار بر روی “Twelve Minutes” در شرکتهای معتبری مانند راکاستار و یوبیسافت فعالیت داشته است.
تجربه و سابقه لوئیس آنتونیو در صنعت بازیهای ویدئویی به او این امکان را داده است که بتواند داستانی پیچیده و گیرایی را برای “Twelve Minutes” خلق کند. داستان بازی، با الهام از فیلمهای نوآر و آثار سینمایی تعلیقآمیز، به خوبی توانسته است توجه بازیکنان و منتقدان را به خود جلب کند. او با استفاده از یک فضای محدود و تکرار یک لوپ زمانی، توانسته است تجربهای منحصر به فرد و چالشبرانگیز را ایجاد کند.
یکی از نکات برجسته در مورد نویسندگی لوئیس آنتونیو در “Twelve Minutes” توانایی او در خلق دیالوگهای طبیعی و شخصیتهای چند بعدی است. او توانسته است شخصیتهای بازی را به گونهای طراحی کند که هر کدام دارای انگیزهها و احساسات خاص خود باشند و بازیکن بتواند با آنها همدردی کند یا از آنها متنفر شود. در نهایت، لوئیس آنتونیو با کار بر روی “Twelve Minutes” نشان داده است که توانایی خلق داستانهای تعلیقآمیز و جذاب را دارد و توانسته است با این بازی نام خود را در صنعت بازیهای ویدئویی به عنوان نویسندهای توانمند و کارگردانی خلاق به اثبات برساند.
آهنگساز بازی “Twelve Minutes” لوئیس آنتونیو است که علاوه بر طراحی و توسعه بازی، مسئولیت ساخت موسیقی آن را نیز بر عهده داشته است. او تلاش کرده تا با استفاده از موسیقی، حال و هوای تعلیقآمیز و مرموز بازی را تقویت کند. موسیقی “Twelve Minutes” نقش بسیار مهمی در ایجاد جو و فضای بازی دارد. از آنجایی که بازی در یک لوپ زمانی ۱۲ دقیقهای جریان دارد، موسیقی باید به گونهای باشد که هم تکراری نشود و هم بازیکن را در هر چرخه زمانی با خود همراه کند.
لوئیس آنتونیو با استفاده از صداهای محیطی، افکتهای صوتی و قطعات موسیقی مناسب، توانسته است این هدف را به خوبی محقق کند.موسیقی بازی به گونهای طراحی شده که بتواند احساسات بازیکن را در طول بازی هدایت کند. از لحظات آرام و دلنشین گرفته تا لحظات پرتنش و اضطرابآور، موسیقی بازی به خوبی توانسته این تغییرات احساسی را منعکس کند و تجربهای عمیقتر و جذابتر برای بازیکن فراهم کند.
بازیکن با تکرار لوپ زمانی ۱۲ دقیقهای، تصمیمات مختلفی میگیرد و با استفاده از آزمون و خطا، سعی میکند به اهداف خود برسد. بازی در ابتدا آزادی عمل زیادی به بازیکن میدهد و او را تشویق به خلاقیت میکند، اما در بخشهای پایانی، این آزادی عمل کاهش مییابد و به راهحلهای ثابت محدود میشود. این موضوع منجر به تکرار آزاردهنده و یکنواختی در قسمتهای پایانی بازی میشود. با این حال، طراحی داستان در فضای محدود آپارتمان و استفاده از تغییرات نورپردازی و افکتهای بصری به جذابیت بازی کمک کرده است. از نقاط ضعف بازی میتوان به نبود برخی دیالوگهای منطقی و کمبود وسایل و آیتمها اشاره کرد. انیمیشن کاراکترها نیز جای بهبود دارد. در مجموع، “Twelve Minutes” با وجود این مشکلات، تجربهای جذاب اما ناقص ارائه میدهد.
تصاویر محیط بازی Twelve Minutes | دوازده دقیقه
نکات مثبت و منفی بازی Twelve Minutes | دوازده دقیقه
از نکات مثبت بازی می توانیم به موارد زیر اشاره کنیم:
- داستان جذاب و پیچیده: داستان بازی با الهام از فیلمهای نوآر و تعلیقآمیز طراحی شده و توانسته است توجه بازیکنان و منتقدان را به خود جلب کند. هر چرخه زمانی اطلاعات جدیدی را ارائه میدهد که بازیکن را برای ادامه بازی تشویق میکند.
- تعلیق و هیجان:بازی از همان ابتدا با ایجاد سوالات و معماهای مختلف، بازیکن را درگیر میکند. تعلیق و هیجان موجود در داستان، تجربه بازی را لذتبخش میکند.
- آزادی عمل و خلاقیت: بازی به بازیکنان آزادی عمل زیادی میدهد تا با محیط و شخصیتها تعامل کنند و راهحلهای مختلفی را برای رسیدن به اهداف خود امتحان کنند. این ویژگی به افزایش جذابیت بازی کمک میکند.
- صداپیشگی با کیفیت: بازی از صداپیشگان مشهوری مانند جیمز مکآووی، دیزی ریدلی و ویلم دافو بهره برده است که به تاثیرگذاری دیالوگها و شخصیتها افزودهاند.
- طراحی محیط و جزییات بصری: با وجود محدود بودن محیط بازی به یک آپارتمان کوچک، طراحی محیط و استفاده از نورپردازی و افکتهای بصری به خوبی انجام شده است و فضای مناسب و تعلیقآمیزی را ایجاد میکند.
از نکات منفی بازی می توانیم به موارد زیر اشاره کنیم:
- پایانبندی ضعیف: پایانبندی بازی نسبت به بخشهای ابتدایی و میانی ضعیفتر است و نمیتواند به اندازه کافی به پیچشها و تعلیقهای داستانی پاسخ دهد. این موضوع باعث نارضایتی برخی از بازیکنان شده است.
- کاهش آزادی عمل در بخشهای پایانی: بازی در بخشهای پایانی از آزادی عمل بازیکن کاسته و او را به راهحلهای ثابت محدود میکند. این تضاد با بخشهای ابتدایی بازی میتواند تجربه کلی بازیکن را تحت تاثیر قرار دهد.
- تکراری شدن فعالیتها: از آنجایی که بازی در یک لوپ زمانی جریان دارد، بازیکن ممکن است مجبور به تکرار فعالیتهای مشابه در چرخههای مختلف شود. این موضوع در بخشهای پایانی بازی ممکن است منجر به تکرار و یکنواختی شود.
- نبود برخی دیالوگهای منطقی: در برخی از سناریوها، دیالوگهای موجود نمیتوانند به خوبی اطلاعات به دست آمده را بازتاب دهند و گزینههای بدیهی و منطقی در مکالمات وجود ندارد.
گیم پلی بازی Twelve Minutes | دوازده دقیقه